لطفا



اینکه مهاجرت کنیم یا نه؟ اینکه بریم یا نریم؟ واقعا چه وقت به این موضوع فکر کنیم و چه وقت دیگه از فکرش بیرون بیاییم؟

بسیاری از افراد بطور روزانه به فکر یافتن محلی برای کار و یا محلی برای درس خواندن و در خارج از کشور می باشند. 

 

به نظر من بهترین زمان برای مهاجرت بین بیست تا سی سال است. چرا؟ زیرا فرد از حداقل توانایی ها برخوردار شده است و علاوه بر این به شناخت حداقلی نیز دست یافته است. ضمنا هنوز دارای تعلقات بسیار زیادی نیز نشده است. بعنوان مثال ازدواج، فرزند، مال و دارایی، . همه می توانند مانند طنابهایی فرد را ببندند و مانع از حرکت آنها شوند. نیروی جوانی نیز محرک بسیار خوبی برای یادگیری های مورد نیاز است. یادگیری زبان، فرهنگ ، . بهتر انجام می شود. 

 

لذا از نظر اینجانب اگر فردی خواهان مهاجرت است بهتره که در این سن اقدام نماید. ولی

 

مشکل اینه که بسیاری از افراد در این سن و سال هنوز وم مهاجرت را حس نمی کنند. وقتی بزرگتر می شوند و با ناملایمات روبرو می گردند تازه به فکر مهاجرت می افتند. در این حالت قطعا شرایط به مراتب سخت تر خواهد شد. اما قطعا ناممکن نیست. خب چه باید کرد؟

 

ادامه مطلب

در خصوص مصاحبه کاری و نیازمندیهای لازم برای آماده سازی برای آن، مطالب زیادی نوشته است. به نظرم قبل از حضور در یک مصاحبه کاری و استخدامی حتما باید آماده شد. 

مراحل مختلف شامل آمادگی قبل از حضور

آمادگی در حین مصاحبه 

آمادگی پس از انجام مصاحبه

 

مقاله مصاحبه کاری اطلاعات جامع و کاملی در این خصوص ارائه می دهد

 

 


ما همیشه عادت کرده ایم چانه بزنیم

قطعا تخفیف گرفتن در هنگام خرید خوب است و شیرینی خرید است ولی وقتی از یک دستفروش خرید می کنیم لطفا خیلی خسیس نباشیم.

فردی که در حال فروش البسه و یا هر چیز دیگری در کنار خیابان است واقعا محتاج است. لطفا از ایشان تخفیف نگیرید

همان کمکی که همه ما در حد توان به افراد مختلف می کنیم را می توانیم به این دستفروش ها کنیم.

 

لطفا در خرید از دستفروش ها خسیس نباشیم

 


یک فیلم دیدم که صفحه کلیدهای مجازی استفاده می کردند و روی هوا کلیک می کردند. اولش خیلی برام عجیب و غریب بود. ولی فکر کنم اگه تا حالا هم ساخته نشده باشه حتما به زودی ساخته خواهد شد.

تکنولوژی به شدت در حال تغییر است و هر روز یک چیز عجیب جدید می بینیم.

 

این میوه های عجیب هم برای خودش جالبه. طبیعت هم مثل تکنولوژی ما را شوکه می کنه


یکی از دوستام می گفت، هر کسی خیلی خودش را دوست داشته باشه آنگاه سایرین را هم دوست خواهد داشت. 

 

ایده ایشان این بود که دوست داشتن دیگران به دلیل دوست داشتن خود است و هر چه خود را بیشتر دوست داشته باشید آنگاه دیگران را نیز دوست خواهید داشت.

 

ادامه مطلب

توی جلسات حرفشون فصل الخطاب است

بهشون پول های آنچنانی یورویی می دهند.

براشون امکانات خاص در نظر می گیرند.

همه ما بهشون احترام می گذاریم.

همه قبول داریم وقتی کنار ما هستند و با ما کار می کنند ارزش گرفتن پول های آنچنانی دارند.

 

چرا ما خارجی پرست هستیم؟

 

یکی می گفت ما خارجی پرست نیستیم فقط مهمان نوازیم

 

؟؟!!!


یک مطلب بسیار مفید در خصوص مصاحبه کاری خواندم. لطفا شما هم بخونید و به افرادی که نیاز به اطلاعات مفید در این زمینه دارند معرفی کنید. 

 

بطور کلی مصاحبه کاری یکی از مراحل بسیار مهم در یافتن شغل است. 

 

اینجا مطلب مصاحبه کاری را بخوانید


یه وقتایی یه جورایی یه کسی به یه موقعیتی می رسه و حد خودش را فراموش می کنه. به این افراد چی می گید؟

 

آیا واقعا ما وقتی با این افراد برخور می کنیم بهشون میگیم که حد خودت را بشناس؟!

 

آیا واقعا درسته که بگیم؟

 

وقتی این افراد در جایگاه های مدیریتی قرار میگیرند چی؟ آیا ما بهشون گوشزد می کنیم؟ یا فقط چاپلوسی می کنیم؟

 

چرا؟ واقعا چرا؟


در جوامعی مثل ما تولید با اینکه بسیار لازم و ضروری است ولی با مشکلات بسیار زیادی مواجه است. از مجوزهای بسیار زیاد برای ایجاد یک واحد تولیدی گرفته تا عدم امکان فروش کالا به دلیل نبود زیر ساخت های لازم برای فروش واحد های کوچک، همگی دست به دست هم می دهند تا واحدهای کوچک تولیدی نتوانند پا بگیرند.

واحد های تولیدی بزرگ نیز که مطلع هستید تقریبا همگی یا دولتی هستند یا شبه دولتی و به دلیل تهایی که در راستای رفع بیکاری اتخاذ شده اند، دارای نیروهای بسیار مازاد هستند و عملا اکثرا با ضرر مواجه هستند.

 

بطور کل وضعیت بگونه ای شده است که تولید در کشور صرفه خود را از دست داده است و رفتن به سمت این مقوله نیاز به افرادی خاص دارد. ولی وضعیت واسطه گری طور دیگری است

 

ادامه مطلب

شیوع دیابت زنگ خطری را برای همه افراد به صدا در آورده است

 

آشنایی با علائم دیابت بسیار مهم است. دیابت نوعی اختلال متابولیک است که وقتی قند خون شما (گلوکز) خیلی زیاد است (هایپرگلیسمی) ایجاد می شود. گلوکز همان چیزی است که بدن از آن بعنوان انرژی استفاده می کند و لوزالمعده هورمونی به نام انسولین تولید می کند که به تبدیل گلوکز مواد غذایی به انرژی کمک می کند. هنگامی که بدن به هیچ وجه انسولین کافی تولید نمی کند، و یا بدن شما به انسولین مقاوم می شود ، گلوکز به سلول های شما نمی رسد تا از آن برای انرژی استفاده شود. این امر باعث بیماری ای می شود که به آن دیابت گفته شود.

 

توصیه می کنم این مقاله را در وب سایت چند نقطه مطالعه نمایید


آیا به بچه هایمان بگوییم درس بخوانند و دکتر و مهندس و . بشوند؟ یا ترغیبشان کنیم به سمت بازار و شغل ازاد؟

آیا هدایتشان کنیم به سمت درس خواندن و سپس راه اندازی یک کسب و کار برای خودشان؟ خب به سمت چه رشته ای و چه کسب و کاری؟

 

این سوالات و بسیاری از سوالات اینچنینی ذهن بسیاری از پدر و مادرها را به خود مشغول کرده است. ولی شاید با توجه به جو غالب در ایران همه مردم درس خواندن را اولویت می دانند. 

اگر با نگاه صحیح به موضوع نگاه کنیم قطعا کارمندی مسیری درست نخواهد بود. اینکه با تفکر غلط به یک آب باریکه نظر داشته ایم قطعا راه به جایی نخواهیم برد.

 

به نظر من اگر شرایط مساعد بود می توانیک رشته مناسب برای فرزند انتخاب کرد که کاملا در راستای علائق وی باشد ولی با این دیدگاه که در آینده برای خود شغلی دست و پا کند. یعنی از فکر کارمندی و حقوق بگیری کاملا دور باشد. اینکه چطور فرزندمان را تشویق به کارآفرینی کنیم قطعا نیاز به آموزش دارد.

 

با توجه به شرایط جاری در شرکتها و سازمانها و عدم شایسته سالاری که روز به روز بدتر هم می شود، هدایت فرزندان به سمت حقوق بگیری و کارمندی نتیجه ای جز تحقیر آنها در پی نخواهد داشت.

 


من خیلی علاقه به مباحث مدیریتی و دروس مربوطه دارم. سعی کردم در این زمینه تا می تونم مطالعه هم انجام بدهم. یک کتاب خوب هم خواندم که اسمش رهبری رهبران بود و به نوعی داشت مدیریت گروهی از مدیران را مورد واکاوی قرار می داد.

وقتی این کتابها را می خونم سعی می کنم با شرایط مدیریت ایرانی تطابق بدهم و در حد توان استفاده هایی از آن بکنم ولی شاید باورتون نشه تقریبا می تونم بگم بلا استفاده هستند. انگار این قوانین و مطالب علمی برای یک سیاره دیگه نوشته شده اند و اونجا کلا یه جور دیگه است.

 

جزیره ما انگار از جزیره اونا خیلی دوره. 

 

ما خوشبختانه ژن های خوب را داریم که نیاز به هیچگونه علم برای یادگیری ندارند و از پیش آموحته اند. 

 

کلا می تونم بگم خارجی های عزیز درسته که تحقیقات علمی قشنگی کردید و لطف نموده اید و برای هر چیزی قوانین و استانداردهایی را بنا نهاده اید ولی با عرض معذرت مال خودتون. ما خودمون می دونیم چیکار کنیم و داریم می کنیم!!!!


میشه یکی برام توضیح بده چطور یک کارگر می تونه یک زندگی حداقلی را اداره کند؟ واقعا هر چی بالا و پایین می کنم نمی تونم درک کنم که چطور یک کارگر و حقوق بگیر می تونه زندگی حداقلی را برای خودش داشته باشه؟

 

واقعا یک جمع و ضرب ابتدایی با قیمتهای نان و کرایه ماشین و مسکن. به راحتی نشون می دهد که نمیشه! پس چطوری میشه؟؟؟ میشه لطفا یکی بگه چطوری؟!

ادامه مطلب

1- تحقیق در مورد صنعت و شرکت

یک مصاحبه کننده ممکن است از شما بپرسد که چگونه موقعیت شرکت آنها را در این صنعت بررسی کرده اید ، برای داشتن یک مصاحبه کاری موفق باید بدانید رقبای شرکت چه کسانی هستند ، مزایای رقابتی آن چیست و چگونه باید به بهترین شکل پیش بروند. به همین دلیل از تلاش برای تحقیق دقیق در مورد انواع صنایع مختلف خودداری کنید. به جای آن ، جستجوی شغل خود را فقط روی چند صنعت خاص متمرکز کنید.

2- امتیاز برتر” خود و دلایلی که شما آن شغل را می خواهید بیان کنید

آماده شوید تا در هر مصاحبه ای سه تا پنج نکته اصلی برتری خود را ارائه دهید ، مانند مواردی که شما را به عنوان بهترین کاندیدای شغل معرفی می کند. یک نمونه از هر نقطه برتری را بصورت از قبل آماده شده داشته باشید (” من مهارت های ارتباطی خوبی دارم. به عنوان مثال ، من یک گروه را بطور کامل ترغیب کردم تا …”). و آماده باشید تا به مصاحبه کننده بگویید که چرا آن شغل را می خواهید – از جمله آنچه شما را در مورد آن شغل علاقه مند کرده است ، چه مزیتی برای شما دارد که آن شغل را ارزشمند یافته اید و چه توانایی هایی نیاز دارد که قبلا گذرانده اید. اگر یک مصاحبه کننده فکر نکند که شما واقعاً علاقه مند به آن شغل هستید ، برایش مهم نیست که چقدر خوب هستید!

ادامه مطلب مصاحبه کاری را در وب سایت چند نقطه بخوانید


خیلی حس های بد را تجربه کردم. حس شکست. حس باخت. حس از دست دادن. حس .

 

ولی هیچ حسی را به بدی حس نا امیدی ندیدم. واقعا آدم را از درون می شکنه. از داخل پوچ میشی. هیچی دیگه نداری برای به دست آوردن و از دست دادن. 

 

چطور میشه با این حس سریع مقابله کرد؟ 


خارجی ها از استرس و خارج شدن از یکنواختی خیلی لذت می برند و سعی می کنند برای خودشون هیجان ایجاد کنند. ولی من مطمئنم که هیجان و استرس را نه درست می فهمند و نه درک می کنند. خوشبختانه ما ازین نظر اصلا مشکل نداریم. یه جورایی زندگی مان با یکنواختی بیگانه است. اصلا آدم یادش می ره که داره زندگی می کنه چون همش توی استرس و هیجان و . است.

ادامه مطلب

در شرایط کنونی بسیاری افراد به دنبال کار مناسب و شغل مورد نظر خود هستند و بعضا حاضر می شوند که در هر سمت و هر شغلی وارد شوند و استخدام گردند. قطعا کسب درآمد بسیار مهم است و زندگی خرج دارد ولی آیا باید به هر شغلی تن داد؟ منظور اینجانب این نیست که برای کار کردن و پول در آوردن نباید کار کرد بلکه در برخی مشاغل به دلیل شرایطی که برای فرد ایجاد می گردد دچار مشکلاتی می گردد که بعدا خسارات روحی که پیدا می کند وی را با مشکلات زیادی مواجه می نماید.

 

ادامه مطلب

چگونه بفهمیم دیابت نوع 2 داریم ؟ علائم و نشانه های اولیه دیابت نوع 2 چیست و چگونه زودهنگام آن را تشخیص دهیم. ما همچنین در مورد خطرهایی که این بیماری برای ما ایجاد می کند نیز صحبت می کنیم.

دیابت نوع 2 باعث می شود سطح قند خون فرد بیش از حد بالا رود. شناخت علائم و نشانه های اولیه این بیماری مزمن می تواند فرد را زودتر تحت معالجه قرار دهد که این امر خطر عوارض آن را کاهش می دهد.

دیابت نوع 2 یک بیماری شایع است. یک گزارش معتبر از سال 2017 از مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها (CDC) نشان داد که 30.3 میلیون بزرگسال در ایالات متحده مبتلا به دیابت هستند. در این گزارش همچنین تخمین زده می شود که 84.1 میلیون بزرگسال آمریکایی مبتلا به پیش دیابت هستند.

افراد مبتلا به پیش دیابت قند خون بالاتر از حد طبیعی دارند، اما پزشکان هنوز آنها را دیابت نمی دانند. به گفته منبع معتبرافراد مبتلا به پیش دیابت معمولاً در صورت عدم درمان، در طی 5 سال به دیابت نوع 2 مبتلا می شوند.

شروع دیابت نوع 2 می تواند تدریجی باشد و علائم در مراحل اولیه خفیف باشد. در نتیجه، بسیاری از مردم ممکن است متوجه نشوند که این شرایط را دارند.

منبع:

چگونه بفهمیم دیابت نوع 2 داریم

 


این هفته کتاب دو قرن سکوت اثر دکتر عبدالحسین زرین کوب را خواندم. کتاب تاریخی بسیار خوب و جذابی است و اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار قرار می دهد. 

 

استنادات تاریخی ایشان به نظرم بسیار خوب و به جا است و به همه شما عزیزانی که احتمالا این کتاب را نخوانده اید هم توصیه می کنم حتما خواندن این کتاب ارزشمند را از دست ندهید.

 

شاد باشید


رشوه و اقسام آن یکی از پدیده های شوم اجتماعی است که در تاریخ ایران بویژه در دوره معاصر همواره مطرح بوده است. نشانه ها و آثار این پدیده را تقریباً در بیشتر امورات جامعه و ت های این دوره می توان مشاهده نمود. موضوع رشوه و اقسام آن از مهمترین موضوعات فساد تقریباً در تمامی ارکان جامعه بوده که نقش بسیار مهمی را در روابط بین بیشتر دولتمردان و صاحب منصبان ایفا می کرده است. رشوه و پیشکش با توجه به مقتضیات زمان و ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوره قاجار اقسام، انواع و اسامی مختلفی به خود می گرفته است و حتی در بسیاری از موارد نیز شکل قانونی، عرفی و شرعی به خود گرفته تاجائیکه به عنوان یکی از منابع مهم و تأثیر گذار مالی و مداخل عمومی کشوری محسوب می شده است.

 

ادامه مطلب

امسال نسبت به سایر قیمتها ، وقتی بطور مقایسه ای بررسی می کنیم، قیمت میوه نسبت به سایر اقلام ارزانتره. به نظرتون دلیلش چیه؟

 

به نظر من این تحریم ها و عدم امکان انتقال پول یکی از دلایل عدم امکان صادرات میوه است و نتیجتا باعث شد ما بتونیم میوه هم بخوریم. خدا را شکررررر


یکی از مشکلات همیشگی من خرید و فروش اجناس دست دوم است. حالا وقتی این جنس دارای قیمت خیلی زیادی نباشه، میشه خیلی جدی نگرفت و با بی خیالی ازش رد شد. ولی وقتی صحبت از خرید و یا فروش خودرو به میان میاد واقعا قضیه متفاوت میشه. 

اطمینان از خرید یک ماشین دست دوم واقعا کار سخته. همچنین فروشش هم

 

قیمتها هم اصلا مبنا و اصول مشخصی نداره. هر کسی مطابق بررسی های شخصی یک قیمت می گذاره. مبنایی هم برای ارزیابی این قیمتها نیست. 

 

مباحث مربوط به بررسی های فنی و مکانیکی و غیره هم که جای خودش را داره. کاش یک شناسنامه برای ماشین وجود داشت که تمام اتفاقاتی که برای آن ماشین رخ داده است را در آن درج می کردند. البته فکر نمی کنم عملی باشه


چندین سال پیش یک دست مبل خریده بودیم و از همان فروشنده که دارای یک کارخانه هم هست ، مجددا چند روز پیش یک دست مبل جدید خریدم. یک چیز خیلی برام جالب و عجیب بود. علاوه بر قیمت که چند ده برابر شده بود، وزن آن بسیار حیرت انگیز بود. موقع بالا آوردن مبل قبلی باید هر مبل را دو نفر حمل می کردند و واقعا به سختی. ولی این مبل جدید را یکنفر و به راحتی حمل می کرد.

وقتی سوال کردم که چرا اینقدر این مبلها سبک شده است، گفت چوب وارداتی است و کیلویی حساب می شود. تازه متوجه تغییرات قیمتی و وزنی آن شدم.

 

خلاصه که با این شرایط جدید به زودی باید روی حصیر بنشینیم


متاسفانه در جامعه ما درجه بندی افراد کاملا معمول و مقبول شده است. اصطلاحاتی مانند ژن خوب و آقا زاده و . نیز درست است که شبیه شوخی شده است و مردم بعنوان شوخی به آن نگاه می کنند ولی در اعماق وجود همه افراد نوعی حس انزجار را همراه دارد.

اینکه در یک جامعه افرادی به دلایلی غیر از شایسته سالاری درجه بندی شوند باعث انواع و اقسام ناهنجاری ها می شود. روحیه کار عملا با این سبک کشته می شود و روحیه تملق و چاپلوسی به حد اعلا می رسد.

 

کاش شایسته سالاری به معنی واقعی کلمه در کشور ما نیز جاری می شد


یک چیز جالبی که مابین خانم ها می بینم اینه که بیخود از همدیگه تعریف میکنند. طرف می ره یک رنگ بلوند به موها و ابروهاش می زنه و واقعا شبیه جن میشه. ولی هر کسی که بهش می رسه می گه وای چقدر قشنگ شدی!!! حالا اون گفت که چقدر قشنگ شدی ولی مگه خودت را توی آیینه نمی بینی؟!

 

ایرانی ها با رنگ پوست و ترکیب صورتی که دارند واقعا رنگ های روشن به اکثرشون نمیاد. تو رو خدا اگه یکی خودش را شبیه جن ها کرد، اگه نمی خواهید بهش بگید که زشت شده، حداقل الکی بهش نگید که چقدر قشنگ شدی.

 

باور کنید رنگ های روشن به اکثر خانم های ایرانی نمیاد


امسال وضعیت هوا بدتر از پارسال شده و قطعا سال آینده هم بدتر از امسال خواهد شد. ولی چرا؟ آیا خودروهایی که در شهر ما حرکت می کنند خودروهایی خوب و پر بازده و کم مشکل هستند؟ آیا بنزین سالم داریم؟ آیا وسایل ایاب و ذهاب عمومی و کافی داریم؟

چطور نمی توان یک برنامه ریزی ساده انجام داد و مشکلات محیط زیستی را حل کرد؟ آیا در اولویست نیست؟ 

 

بالا بردن قیمت بنزین راه حل مشکل هوا بود؟ 

 

در سال 2020 دیگه نمی شه با حرفهای ساده و ابتدایی مشکلات عظیم و پیچیده را حل کرد. مشکلات را باید با برنامه ریزی های درست و علمی تحلیل نمود و حل کرد.

ولی ما بسیاری از مشکلات عجیب و غریب را در سبدمان داریم. با دنیا ارتباط نداریم. از تکنولوژی های روز بهره نمی بریم. خب تا چه وقت می توانیم زنده و سالم بمانیم؟ 

 

قطعا برای حل این همه مشکل نیاز به تکنولوژی جهانی و راه های صحیح تست شده داریم.


بعضی افراد را میبینم که به راحتی تصمیم به مهاجرت میگیرند و به راحتی اقدام می کنند و بعد می روند. ولی برخی افراد اصلا ریسک پذیر نیستند و می خواهن همه چیز را ابتدا کنترل کنند و سپس در صورت امکان اقدام کنند.

من هر دو گروه را دیده ام و با آنها سر و کار داشته ام. از هر دو گروه هم موفق دیده ام و هم شکست خورده. ولی به شخصه افرادی را که ریسک پذیر هستند می ستایم. 

 

تصمیم به مهاجرت یکی از سخت ترین تصمیمات زندگی و البته تاثیر گذارترین تصمیمات است


یکی از چیزهایی که خیلی از افراد سعی در انجام آن داشته اند، اتصال تولید کننده ها به مصرف کننده بوده است. هدف از این امر هم کاهش قیمت اجناسی است که به دست مصرف کننده نهایی می رسد. ولی آیا با ساز و کارهای موجود امکانپذیر است؟ 

هر یک از حلقه های زنجیره تولید تا مصرف کننده دارای وظایف مشخص و توانایی های معینی می باشند. بعنوان مثال یک تولید کننده نه تنها دارای وقت برای فروش نیست بلکه دارای امکانات مربوطه نیز نمی باشد. مثلا دارا بودن محیطی مانند مغازه و غیره. البته با ایجاد بسترهای اینترنتی برای فروش نیز هنوز تولید کننده قادر به فروش نیست. زیرا جنس یک تولید کننده با جنس یک فروشنده کاملا متفاوت است. مثلا مهارتهای ارتباطی این دو گروه فرق می کنند.

 

راه حل چیست؟ راه حل قطعا انجام فروش مستقیم به مصرف کننده نهایی و توسط خود تولید کننده نیست. بلکه راه حل می تواند ایجاد فروشگاه های بزرگ باشد. 

 

به هر حال باید توجه داشت که هر یک از فعالین در حلقه های مختلف زنجیره تولید تا فروش دارای استعداد های متفاوتی هستند و قطعا نمی توانند به خوبی جایگزین یکدیگر شوند


قبلا در مورد موفقیت به صورت دیگری فکر می کردم و با گذشت زمان دیدگاهم تغییر کرده است. جالبه که تجربه یکی از مهمترین عوامل است در دیدگاه افراد نسبت به موفقیت است. 

هوش یکی از عواملی است که بسیاری از افراد فکر می کنند در کسب موفقیت بسیار تاثیر گذار است ولی وقتی به نمونه های موفق نگاه می کنیم متوجه می شویم که قطعا هوش مهمترین عامل موفقیت نیست. در حالیکه بسیاری از افراد هوش را عامل اصلی موفقیت می دانند.

بعد از مدتی متوجه شدم بجای آی کیو، ای کیو مهمترین عامل موفقیت است. تا سالها فکر می کردم افرادی که ای کیو بالایی دارند و روابط اجتماعی خوبی دارند موفق هستند . ولی با نمونه های نفی کننده مواجه شدم. متوجه شدم افرادی که دارای روابط اجتماعی بسیار قوی ای هستند و نترس می باشند موفقتر هستند. 

ادامه مطلب

مدت طولانی ای بود که دانشگتاه ها از وضعیت ی خارج شده بودند. خیلیا می گفتند که از این جوونا دیگه مباحث ی در نمیاد. برای من همیشه عجیب بود ولی جالبه که باز هم دانشگاه ها هسته اعتراضات شده اند.

 

امیدوارم به زودی روزهای شاد را هم تجربه کنیم و از این شرایط غم بار خارج شویم.


یک فرق اساسی مابین تکنولوژی صنعت وجود دارد. اینکه هر کشوری که صنعت دارد تکنولوژی هم دارد کاملا اشتباه است. مثلا ما از سالها پیش دارای صنعت فولاد هستیم ولی به هیچ وجه دارای تکنولوژی فولاد نیستیم. 

ما حتی در حال حاضر در برخی از صنایع هوا و فضا  ورود کرده ایم ولی به هیچ وجه دارای تکنولوژی در این زمینه نیستیم.

 

اگر بخواهم بیشتر در این مورد توضیح بدهم باید مثالی بیاورم. مثلا ما در منزل دارای یک دستگاه تلویزیون هستیم و بخوبی از آن استفاده می کنیم. آیا ما دارای تکنولوژی تلویژیون هم هستیم؟ قطعا خیر

 

همچنین فرض کنید ما در حال حاضر تولید انواع قطعات مختلف را در کارگاه های کوچک و بزرگ انجام می دهیم. ولی آیا ما دارای تکنولوژی ساخت آن دستگاه ها هم هستیم؟

صنعت مقوله کاملا متفاوتی از تکنولوژی است و همچنین علم نیز مقوله متفاوتی از هر دو مورد ذکر شده است


کلیپی را دیدم که اصلا باورم نمیشه. یکی در صدا و سیما به یک کارگردان گفت شاید شما دوست داشته باشی خودت و دخترت در اختیار داعش قرار بگیری!!!!!

واقعا نمی فهمم. یعنی چی؟

 

آخه چرا ما باید اینطور علنا این حرفهای نادرست و زشت را بر زبان بیاوریم؟!

 

چرا بذر نفاق می پاشیم. ما همه ایرانی هستیم. شاید با نظرات هم موافق نباشیم ولی دشمن هم نیستیم. 

 

امیدوارم سریعا عذرخواهی کند و همه با هم در کنار هم مشکلات را پشت سر گذاریم


مالیات این روزا یکی از اصلی ترین بحثهای مطروحه توسط دولت است. می گن دیگه راهی غیر از کسب درآمد از مالیات باقی نمانده است. خب آنطور که من می دانم مالیات را از درآمد مردم می گیرند و با کمک به افزایش درآمد مردم، از آنها مالیات بیشتری اخذ می کنند. 

در حال حاضر وضعیت چگونه است؟

 

هر روز درآمد اکثر اقشار جامعه کمتر از روز قبل است. چرا؟ به این دلیل که به دلایل مختلف مملکت در رکود بی سابقه قرار دارد. در این شرایط چطور باید مالیات را بیشتر کرد؟

این موضوع نیاز به روانشناسی بیشتر دارد. مردم اگر در شرایط تنگنا قرار گیرند چه می کنند؟ مشخصا وقتی افراد نمی توانند خرج روزمره خود را دربیاورند چطور باید مالیات بیشتری بدهند تا دولت هزینه های خود را از جیب مردم تامین کند؟

 

هر روز مالیات جدیدی نمایان می شود. مالیات بر خروج مسافران از کشور هم که اخیرا کشف شد

 

من واقعا نمی فهمم که چطور دولت ما نمی فهمد که مردم در سختی شدید به سر می برند و واقعا با هزینه های جاری خود هم مشکل دارند.

 

الان وقت تعامل با جهان است نه جنگ با جهان


داشتم برای سفر به جنوب کشور برنامه ریزی می کردم. برای هر نفر بلیط سفر با هواپیما حداقل یک میلیون تومان برای رفت و برگشت است. یک اتاق سه نفره هم حداقل شبی پانصد هزار تومان.

پس یک سفر خانوادگی فقط هزینه های هواپیما و اقامت به همراه رفت و برگشت تاکسی تا فرودگاه حدودا پنج میلیون تومان میشه. البته هزینه های خورد و خوراک و گشت و گذار را هم باید افزود.

در حقیقت حداقل هزینه یک سفر به جنوب کشور هفت میلیون تومان خواهد بود.

 

واقعا جالبه


با توجه به جو بسیار سنگینی که امروزه به دلیل ورود ویروس کرونا حاکم شده است، به نظرم بهتره همه ما با علائم این ویروس آشنا بشیم و بهتر آن را بشناسیم. آنچیزی که اکثرا در این مورد می نویسند تب بالا، تنگی نفس و علائم سرماخوردگی است. 

ویروس کرونا سریع پخش می شود و لذا بهتر است که تا جای ممکن توصیه های بهداشتی را در این خصوص رعایت کنیم مانند ضد عفونی کردن دست ها و استفاده از ماسک در صورت سرماخوردگی و .

 

علائم ویروس کرونا  بسیار شبیه سرماخوردگی است و با مطالعاتی که من داشتم به این نتیجه رسیدم که بهترین روش برای دور شدن از آن استفاده از مواد ضدعفونی کننده است. 

بیشتر علائم ویروس کرونا مانند هر عفونت تنفسی فوقانی دیگر، شامل آبریزش بینی، سرفه، گلودرد و گاهی تب است. در بیشتر موارد، شما نمی دانید که آیا یک ویروس کرونا مبتلا شده اید یا ویروس سرماخوردگی مختلف ، مانند رینو ویروس دارید.

شما می توانید با آزمایش، از جمله کشت بینی و گلو و آزمایش خون را انجام دهید ، تا بدانید که آیا سرماخوردگی شما ناشی از کرونا ویروس ایجاد شده است.  اما  ومی ندارد. نتایج آزمایش باعث تغییر در نحوه علائم شما نمی شود، که معمولاً طی چند روز از بین می روند.

اما اگر یک عفونت کورو ویروسی به دستگاه تنفسی تحتانی (هواساز و ریه های شما) منتقل شود ، می تواند باعث ایجاد ذات الریه بویژه در افراد مسن، افراد مبتلا به بیماری قلبی یا افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف و کودکان خطرناک می باشد.

 

امیدوارم این مشکل هم زودتر رفع بشه


خیلی وقتها فکر می کنم که چرا ما باید در این شرایط بسیار بد اقتصادی زندگی کنیم؟ چرا با این همه منابع و سرمایه و نیروی انسانی متخصص و کاربلد باید اینطور باشیم؟

آیا این یک زنجیره بدبختی است که در آن گیر کرده ایم؟ منظورم از زنجیره بدبختی اینه که مثلا ما درآمد خوبی نداریم، پس کار درست نمی کنیم و بازدهی نداریم. مسئولان ما قدر ما را نمی دانند چون به کار ما وابسته نیستند. این سیکل همچنان ادامه می یابد و ما هم وقتی مسئول شدیم همین کارها را تکرار می کنیم.

یکی از دوستان گفت راه این است که ما خود را اصلاح کنیم و هر کس از خودش شروع کند. من هم قبول دارم ولی این مسیر بسیار بسیار کند است و اگر مشکلی پیش نیاید صدها سال طول می کشد تازه اگر افراد همه به این نتیجه برسند.

ولی راه دیگر این است که سیستمهایمان تصحیح شود. نظارت ها دقیق شود. کار ارزشمند شود. دولت خود را وامدار مردم بداند. مسئولین شرکتها خود را جوابگو بدانند.

 

در این صورت کار ارزشمند می شود و افرادی که تلاش می کنند به درآمد می رسند. اینطور زنجیره بدبختی خاتمه می یابد.

 

در حقیقت با اصلاح سیستمها و همزمان اصلاح یکایک افراد است که می توان رشد دسته جمعی داشت و لذا رفاه را تجربه کرد.

 

متاسفانه ما به دلایل مختلف مجبور به حفظ خود فقط شده ایم و به سیستم ها و اجتماع ها فکر نمی کنیم. در حالیکه این سیستمها نجات دهنده ما خواهند بود.

 

چرا باید با این همه سرمایه اینطور زندگی کنیم؟

 

 

 

 

 

 

 


در حال  حاضر از بسیاری از کشورها می شنویم که برای ورود و گسترش ویروس کرونا در کشوورشان آماده می شوند. بعنوان مثال در حال تجهیز بیمارستان ها هستند. اقلام مورد نیاز بهداشتی را تولید و ذخیره می کنند و

 

جالبه که ما قبل از اعلام رسمی مرگ و میر در کشورمان فقط و فقط می گفتیم که دروغه و .

 

خب نمی شد بجای این حرفها آماده بشیم؟ نمی شد زودتر به تولید الکل و ماسک و غیره مبادرت ورزید؟

نمیشد زودتر یه کاری کرد؟

 

واقعا ما دیگه کی هستیم؟!!!!


من همیشه دوست دارم به خدماتی ها و کارگران شهرداری و فقیران کمک کنم و همیشه این زحمت کشان را دوست دارم.

 

به نظرم حتی به فقیران در خیابان هم باید کمک کرد و به ایشان احترام گذاشت. بعضیا می گن بعضی از فقرا ادا در میارن و واقعا اونقدر فقیر نیستند و نباید به اونا کمک کرد. این افراد می گن گدا پروری نباید کرد. من کاملا مخالفم

 

مگه اون طرف حتما باید از گرسنگی بمیره تا ما بهش کمک کنیم. 

کسی که وضعش بده باید بهش کمک کرد. هر کس هم به اندازه ای که می تونه باید کمک کنه

 

ما هموطنانمون را دوست داریم. ما به هموطنانمان کمک می کنیم


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

❤ handsomejin ❤ اگر قصد خرید کولر آبی دارید، حتما بخوانید I Got It Amy Michelle موسسه حقوقی بین الملی داد به آموزش زبان انگلیسی انلاین تولیدی لباسکار ابراهیم صنوبر